احمدی نژاد خامنه ای خاتمی خرداد انتخابات سیاست ایران اغتشاش انتخابات میر حسین موسوی امام خمینی انقلاب مخملی صدا سیما کامران نجف زاده افشین قطبی مهدی کروبی میمون روز قدس صانعی نمایشگاه پلیس مبارزه رزمی مختلط نرگس کلهر بابک داد بالاترین 13 آبان

۵ شهریور ۱۳۸۸

سندی دیگر از جنایات این رژیم کثافت





عکس ا.ن. که مورد عنایت مردم باغیرت کرمانی قرار گرفته!

بدون شرح!



در اعتراض به فشارهای بازجویان؛ هنگامه شهیدی اعتصاب غذا کرد

هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و عضو حزب اعتماد ملی که از ۵۵ روز پیش در بند ۲۰۹ زندان اوین زندانی است در اعتراض به رفتار بازجوها، دست به اعتصاب غذا زده است. این روزنامه نگار که سابقه همکاری با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب را دارد از ۳ روز پیش و بعد از ۵۰ روز از سلول انفرادی به سلولی دو نفره دربند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده. او روز شنبه در تماسی با خانواده اش خبر انتقالش به سلولی دو نفره را داده است. به گفته خانواده شهیدی، صدای هنگامه در تماس های تلفنی بسیار خسته و بیمار بودکه این نشان از فشارهای زیادی است که به این روزنامه نگار وارد می شود.
از سوی دیگر یک منبع آگاه روز گذشته به "روز" گفت که هنگامه شهیدی به شدت تحت فشار است تا به دروغ به روابط غیراخلاقی اعتراف کند و چون حاضر به چنین اعترافی نشده مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. به گفته این منبع آگاه، هنگامه شهیدی در اعتراض به این برخورد ها، رفتار بازجوها و نوع سوالات آنها دست به اعتصاب غذا زده است. خانواده او به شدت نگران وضع روحی و جسمی فرزندشان هستند که دچار بیماری قلبی و افت فشار خون است
پیش از این اخباری منتشر شده بود مبنی بر اینکه شهیدی را تا پای چوبه دار برده اند.
این منبع آگاه تاکید کرد: هنگامه را بارها تهدید به اعدام کرده اند و تحت فشار روحی و روانی شدیدی است. از سوی دیگر تاکنون دادگاه، وکالتنامه وکیل هنگامه را نپذیرفته و وکیل هنگامه نیز از وضعیت او و پرونده اش هیچ خبری ندارد.
این منبع آگاه افزود: با وجود انتقال هنگامه به سلولی دو نفره بازجویی او هنوز تمام نشده است. هنگامه شهیدی بعد از انتخابات ۲۲ خرداد به همراه تعداد زیادی از چهره های سرشناس سیاسی و روزنامه نگاران بازداشت شده و تاکنون فقط یک بار با خانواده خود ملاقات کرده است.

خامنه‌اي:همه مطمئن باشند که در مقابل جرم و جنايت هيچگونه اغماضي نخواهد شد!!؟


آخه یکی نیست بگه ای سید حروم زاده
ای ننگ السادات
کی بود که می گفت انگلیس پشت همه قضایاست؟؟؟
حالا همه خودی شدن؟؟
یکی وجودشو نداره داد بزنه که ای ولد الزنا! تو اگه قضایای تجاوز رو نمی دونستی که خاک بر سر تو و اون مملکت داریت کنن
اگر هم می دونستی که خائن کثیفی هستی و اصلا صلاحیت نشستن و خود خدا بینی رو نداری
به قول یکی از دوستان مرجع تقلید ، اینها همه از حروم زادگیشه
هنوز شعارم اینه
رهبر ما قاتله ولایتش باطله
والسلام

آبرو ریزی جدید بازجویان ابطحی: هیچ کدام از صفحه‌های داخلی‌ وبلاگ ابطحی باز نمی‌شود

آخه دست بردن تو سایت کسی‌ از این واضح تر. از ترس اینکه برایش کلی‌ ایمیل و کامنت بیاد که دوستش داریم یا مردم مقاله‌های قبلی‌ ایشان را بخوانند تمام صفحه‌های داخلی‌ وبلاگ را از کار اندختند. مگر اینکه آقای ابطحی از زندان زنگ زده به مدیر وب سایت گفته داخلی‌ را از کار بیانداز!

مهرورزی در اوین! از بازدید از سایت ابطحی و فرستادن پیغام اجتناب کنید

رئیس جمهور انتصابی آقا دکتر ا.ن. طی‌ حکمی مرقوم فرمودند که به زندانیان اصلاح طلب در زندان اوین اینترنت با سرعت بالا داده شود تا این عزیزان طعم محبت دینی را نوشیده و هوس بیرون آمدن از آنجا را نکنند. به جوانان و افراد ناتوان که آرزوی داشتن اینترنت سریع را دارند توصیه میشود که هر چه زود تر جلوی درب مرکزی زندان اوین صف کشیده و مدارک لازم جهت ثبت نام را با خود همراه داشته باشند. اگر هم کمک خواستید آنجا بازجوهی هستند که در خدمت شما هستند و خدمات خود را رایگان در اختیارتان میگذارند. آخوند ابطحی اولین کسی‌ بود که بلیتش برد و افتخار داشتن اینترنت سریع را گرفت. مبارک باشد. نکته مهم: از رویت سایت ابطحی و فرستادن ایمیل اجتناب کنید. اطلاعات کامپیوتر خود را در اختیار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نگذارید. این یک تله برای پیدا کردن قربانی‌های بیشتر است. هوشیار باشید. به همین خاطر ما هم آدرس لینک سایت ابطحی را نمیدهیم تا فریب نخورید.

فاطمه رجبی در حال عکاسی

عکسی که با دیدنش حالم بد شد

اگه فکر کردید که خیلی طاقتتون زیاده و حالتون از هیچی به هم نمی خوره
این عکسو ببینید
http://savemyfilez.com//files/1/Tehran2009.png
مال یکی از شهیدای حوادث بعد از انتخاباته

جزییات طرح امنیتی یک طرفه شدن خ ولیعصر فاش شد

آسمان دیلی نیوز – بنابر اطلاعات موثق در مورد طرح یک طرفه شدن خیابان ولیعصر تهران وزارت اطلاعات با استفاده از نقشه پراکندگی تظاهرات در مناطق شمال شهر و در راستای میدان های ولی عصر تا میدان ونک و چهار راه پارک وی که به عنوان نقاط کانونی تظاهرات خیابانی تشخیص داده شده است و با مشورت مهندسین شهری و ترافیک روسی که برای بازدید و ارایه نظر به ایران آمده بودند دستور فوری یک طرفه کردن ولی عصر را برای ایجاد امکان واکنش سریع نیروی امنیتی مستقر در پادگان پشت صدا و سیما به شهرداری و راهنمایی رانندگی داد. این طرح که توسط مقام های ارشد کشور تایید شده است زندگی عادی و کسب و کار بسیاری از شاغلین در این منطقه و کسبه را به هم ریخته است و هیچ تاثیرمثبتی در روند ترافیکی منطقه نداشته است.

دم خروس در ماجرای تکذیب دفن مخفیانه شهدای جنبش سبز در بهشت زهرا

انتشار خبر دفن مخفیانه و بی نام نشان شماری از شهدای جنبش سبز در قطعه 302 بهشت زهرا که سبب برکناری محمود رضائیان مدیر عامل سازمان بهشت زهرا شد، به رسوایی جدیدی در زنجیره دروغ های بی پایان مقام های مسئول منجر شده است.
در تازه ترین مورد خبرگزاری مهر صبح چهارشنبه ادعا کرد که مدیر عامل سازمان بهشت زهرا « برکنار» نشده بلکه «بازنشسته» شده است، این خبرگزاری همچنین خبر داد که اسد فاضل با حکم محمد باقر قالیباف شهردار تهران به عنوان جانشین محمود رضائیان معرفی شده است.
«رضاییان پس از 42 سال سابقه کاری در شهرداری تهران با حکم بازنشستگی صبح سه شنبه پس از 24 سال مدیریت سازمان بهشت زهرا این سازمان را ترک کرد.»
ادعای بازنشستگی محمود رضائیان 57 ساله به دلیل «سابقه 42 ساله» درست در اوج افشای دفن مخفیانه شهدای جنبش سبز،در حالی صورت می گیرد که محمود رضائیان متولد سال 1331 شمسی در دامغان است و در صورت احتساب 42 سال سابقه وی می بایست از 15 سالگی به استخدام شهرداری تهران در آمده باشد!
همزمان و در حالی که «مصاحبه با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور» در جلسه چهارم دادگاه نمایشی و در کیفرخواست ادعایی دادستان تهران به عنوان یکی از اتهامات برخی از اعضای حزب مشارکت و از جمله بهزاد نبوی عضو 67 ساله شورای مرکزی مجاهدین انقلاب عنوان شد، اسماعيل دانش پژوه، مدير روابط عمومی بهشت زهرا اجازه یافت تا در مصاحبه ای با اسم و عنوان رسمی خود با رادیو فردا در پراگ، برکناری محمود رضاييان از مدیرعاملی بهشت زهرا را تکذیب و اعلام کند که«محمود رضاييان با ۴۲ سال سابقه بازنشسته شده است»!
روز چهارشنبه نیز سعید خال مشاور مدیرعامل برکنار شده سازمان بهشت زهرا به خبرگزاری مهر گفت که هرگونه «ارتباط این جابجایی با موضوع دفن 44 جسده بی نام و نشان در قطعه 302 را رد می کند»!

به سخره گرفتن بیدادگاه خامنه ای توسط محسن صفایی فراهانی و ابراهیم رمضان زاده

در بیدادگاه چهارشنبه رهبر مادام العمر ایران دو تن از سران دوم خرداد و از معاونان دولت محمد خاتمی، به شیوه جالبی در برابر میکروفن مزدوران صدا و سیما آنها را به تمسخر گرفتند به گونه ای که هر عاقل فهمیده ای می توانست بفهمد آنچه را که منظور این عزیزان بود. محسن صفایی فراهانی گفت : وقتی احمدی نژآد کلی خرج روستاییان و حاشیه شهرها کرد ، وقتی صندوق ذخیره ارزی را اختصاص به پرداخت سهام عدالت به روستاییان و بیچارگان اطراف شهرها کرده است ، با این همه پولی که در انتخابات به اینها اختصاص داده است دیگر نیازی به تقلب کردن نداشته است . و ابراهیم رمضان زاده هم گفت بنده مخالف تظاهرات مردم در خیابانها هستم هر چند بنده دو ساعت بعد از اتمام انتخابات دستگیر شده ام و از آن موقع به مدت ۷۵ روز در زندان انفرادی بوده ام و هیچ خبری هم از این تظاهرات نداشته ام . حالا این که از این حرفها چه می شود برداشت کرد قضاوت با شما
منبع:gereftari.blogspot.com

نوشته های فرزند یکی از کارمندان بهشت زهرا

من دانشجو هستم و یکی از افراد خانواده ما در بهشت زهرا مشغول کار است وضعیت مالی آنچنانی نداریم و من و خانواده همگی طرفدار احمدی نژاد هستیم ( میخواد خوشتون بیاد میخواد خوشتون نیاد ! ) هر چند که میدونیم که تقلب هم واسش کردن ! . چون این دولت خانواده کارمندان بهشت زهرا ( بخصوص ما ) روبعد از سالها صاحب خانه کرد طرفدارشیم !. من بر این باور هستم نیرویی ما فوق احمدی نژاد این جنایات رو مرتکب میشه و اگر احمدی نژاد از این جنایات اطلاع پیدا میکرد شدیدا جلوی آن می ایستاد و به دلایلی هم نمیتونه علیه این جنایات انجام شده موضع بگیره……………………… بگذریم

مادر من که در یکی از شیفتهای قسمت خدمات بهشت زهرا کار میکنه و سابقه طولانی در بهشت زهرا داره خیر داد که به تعدادی از اونها گفتن که چند شب یعنی 22 و 23 و 24 تیر ماه تعدادی تصادفی دارند که باید در شب خاک بشوند ! که هم او و هم من تعجب کرده بودیم . و حدس زدم که احتمالا خبرهایی است . من از مادرم بارها درباره اجساد کشته شدگان تظاهراتها سوال میپرسیدم . و اون هم به خاطر روحیات من سعی میکرد هیچوقت درباره این چیزها صحبت نکنه و من رو به درس خوندن ترغیب میکرد . اما اینبار توی شیفت شب این اتفاقات قرار بود بیفته البته تو یه مواردی هم شیفت شب باز هم کار کردن . مثل تصادفات که کار آنها یک خورده مشکل میشد و نیاز به وقت بیشتر داشتند . ولی اینبار برای 3 شب !. خلاصه مادرم رو قرار بود خودم برسونم ولی مادرم گفت قراره خودشون بیان سراغش . خلاصه مادرم صبح ساعت 6 برگشت و ازش سریع پرسیدم که چی شده بود ؟ جوابی نداد ولی توی چهرش اضطراب و ناراحتی رو میدیدم . باز ازش پرسیدم . گفت بگیر بخواب !. فردا صبح که بهش مرخصی داده بودند مشغول کار خونه بود که دستاش رو دیدم که جای جوهر استمب بود . انگار پای یک چیزی رو انگشت زده بود . گفتم نمیخوای بگی چی شده بود ؟تصادفی بودن ؟ گفت هیچ نگو که حالم اصلا خوب نیست . منم گیر ندادم . شب ساعت 12 بود که زنگ زدن موبایلش و دوباره اومدن سراغش و رفت ولی اینبار ساعت 7 صبح بود که اومد و خسته و ناراحت خوابید ساعت 9 صبح دیدم صدای هق هق گریش میاد . سریع بلند شدم و گفتم یا میگی چی شده یا خودم الان میرم بهشت زهرا . گفت هیچی . هیچی نشده . گفتم پس الان زنگ میزنم خاله مهین ( همکار مامانم ) از اون میپرسم که اونجا چه خبره ؟ گفت اون خبر نداره . این رو بگم که مادر من درسته که زنه ولی هیچوقت ندیده بودم که به خاطر مشاهداتش که شغلش ایجاب میکنه گریه کنه ولی باور کنید خیلی دلرحمه .

خلاصه کلی گیر دادم و قسمم داد به روح بابام که چیزایی رو که میگه به کسی نگم . من هم قبول کردم و قرآن رو آورد پیش روم گذاشت و گفت برو وضو بگیر و دستت رو بزار رو قرآن و قسم بخور که جایی این حرفارو که میخوام بگم رو نمیزنی ( من که خیلی تعجب کرده بودم ! چون انگاری خیلی براش مهم بود که جایی چیزایی رو که میگه درز پیدا نکنه .چون تا حالا واسه قسم خوردن انقدر حساس ندیده بودمش ) گفت که بیشتر واسه خود من و حفظ سلامتیم چیزی نمیخواد به گوش کسی برسه . به هر حال قسم خوردم و مادرم شروع کرد . گفت که پریشب ( 22 تیر ) وقتی وارد محوطه بخش شدم تعداد زیادی حدود 30 جنازه کاملا منجمد رو تو محوطه خوابونده بودن که یخشون آب بشه . کلی آدمهای ریش و پشم دار هم اونجا بودن و ما رو همراه تعدادی از همکارام به اتاقی بردند . اونجا واسمون یک آدم مسنی که جای مهر رو پیشونیش بود شروع به صحبت کرد و گفت امشب و چند شب دیگه ما اینجا باید جنازه هایی رو خاک کنیم که مربوط به منافقین هستند . اینها از گروه های ضد انقلاب هستند که با حمله به ما تعداد زیادی رو از سربازان ما رو کشته اند و ما جنازه اونها رو از نقاط مرزی برای شناسایی به اینجا اوردیم . و الان قراره دور از چشم جاسوسان و خبر گزاریها اینها رو خاک کنیم . در این رابطه اگر با کسی صحبت کنید و اشاره ای کنید . مطمئن باشید که جون خودتون و تک تک افراد خونوادتون در خطره . بعدش یک به یک اسم اعضای خونواده ها رو میپرسیدند و مینوشتند . و در آخر هم اثر انگشت چند چا از ما گرفتند . و دوباره تاکید کردند که نکاتی رو که گفتند رو نباید فراموش کنیم . ما رو به محلهای کارمون راهنمایی کردند . جنازه هایی رو که بیشتر آورده بودند مربوط به آقایون بود و اونجا تعداد همکاران ما بیشتر بود . در قسمت خانمها من بودم و چند نفر دیگه . به ما آنشب 5 جنازه زن و دختر تحویل دادند که به کلی یخ زده بودند ولی قسمت آقایون فکر کنم بالای 20 نفر بودند . اونطوری که توی محوطه دیدم . خلاصه مدیر بهشت زهرا هم که اونشب اومده بود به ما اعلام کرد که حتی اگه جنازه ها رو نیمه کاره شستشو و کفن کنیم باید ساعت 5 و قبل از طلوع خورشید کار رو تموم کنیم . ما هم شروع کردیم . تو کشته شدگان که خون توی صورتشون منجمد شده بود و آثار پارگی در صورت بودن آنها شدیدا دیده میشد . سه زن میانسال بودند و دو دختر 20 تا 30 سال که یکی از اونها کلا سرش متلاشی شده بود و ما آن را بدلیل آب نشدن یخهای شکل رفته در بدن که آنها را مانند چوب کرده بود کفن کردیم و تحمیل خدماتیهای دفن دادیم .

—— ولی مادرم بیشتر از چیزی که امشب 23 تیر ماه دیده بود خواست برایش تعریف نکنم ولی قبول نکردم و با اصرار ازش خواستم که بگه ——-

-از زبان مادرم

امشب هم به محوطه اون بخش رفتیم تعداد 4 برابر شب گذشته بود ! بیش از 100 نفر!! . به ما ( بخش خانمها ) تعداد 23 جنازه بی نام و نشان را تحویل دادند . تعداد ریش و پشمیا ( لباس شخصی ها ) 3 یا 4 برابر شب قبل شده بود . ورودیهای بهشت زهرا مامور گذاشته بودند و تمام رفت و آمدهای احتمالی کنترل میشد . شروع به کار کردیم ولی اعلام کردیم که اینها برای قبل از ساعت 5 حاضر نمیشن که رئیسشون که جای مهر روی پیشونیشون بود وارد بخش ما شد که با اعتراض ما روبرو شد ( چون ورود مرد ممنوع بود ) که ایشون در جواب گفت اینا همه یک مشت فاحشه . قاتل و وطن فروش بودند . گفت از مردا سریع کمک بیارین اینجا ! ولی اونجا هم ( بخش مردها ) کلی جنازه داشتند . به هر حال 3 نفر از اونا هم واسه اولین بار وارد بخش زنها شدن ! و شروع به کمک ما کردند . صحنه ای که من رو آزار می داد جسدهای یخ زده دخترانی بودند که علاوه بر آثار شکستگی فک و شکاف—– . خونی بود که از آلات تناسلی و مقعد آنها لخته بسته بود .( کروبی وقتی این افشاگری تجاوز رو کرد جا خوردم ! چون ما قبل از اون این اطلاعات و این حدسو زده بودیم که تو بازداشتگاه این بلا رو سرشون آوردن ) - امشب یخ جنازه ها تقریبا آب شده بود ولی آثار یخ روی آنها موجود بود . در بین آنها دخترانی بودند که زیر بیست سال سن داشتند . با سرعت زیادی که به کار بردیم توانستیم تا ساعت 4 صبح چهارده تاشون رو به کمک آقایان حاضر کنیم . که کلی به ما تند رفتند و گفتند بقیه رو بدون شستشو و پنبه گزاری فقط کفن کنید . که ما هم همینکارو کردیم ولی تا ساعت 5 به 17 تا رسید . که گفتند این 6 جنازه آخرو پارچه ای بپیچید دورشون و تحویل خدمات دفنی ها بدین که رئیسشون گفت که دیگه دیره و تا طلوع خورشید چیزی باقی نمونده و باید به فردا شب موکول بشه —- مادر من که اشک تو چشماش حلقه بسته بود گفت قراره که فردا شب هم بره و گفتن شب آخره . مادرم خودش از همکاراش شنید که همه میگفتن و زمزمه میکردند که اینا مربوط به درگیریهای بعد از انتخابات تهران بوده .

امشب 24 تیر مادرم رفت و منتظر برگشتنش شدم و خوابم نبرد تا اینکه ساعت 7 صبح کلید رو انداخت در و اومد . سریع رفتم جلوشو دستش رو گرفتم و نشست و تاکید کرد چیزایی رو که به من گفته هیچ جا نگم . گفت که دیشب ( 24 تیر ) فقط دفن اجساد بوده و چند جنازه پریشب رو که نصف و نیمه کفن کرده بودند رو اوردن و کاراشون رو انجام دادند . دیشب مادرم هفته های بعد شنید که تعداد زیادی از جنازه ها رو بهشت زهرا دفن نکردند و با خودشون به جای نامعلومی بردند. در ضمن یکی از کارگرای دفن که رفت و آمد با ما داره بعدا به ماگفت که بهشون گفتن بعضی از قبرها رو خالی بزارن و اگه فردا و روزهای آینده مردم جنازه و فوتیشون رو اوردن بین اینا بذارن خاک . در ضمن نیازی به گفتن قطعه ها نیست چون تو بی بی سی شماره قطعه ها رو گفتند . یک خبر رو هم بگم که بدونید تا چند روز دیگه قراره با رئیس یهشت زهرا به خاطر آنچه که ناشیگری بهش گفتند وقطعه ها رو بدون نام . شماره گذاری ( تابلو ) کرده . برخورد کنند

من هم این اطلاعات رو به دلایلی دادم با این که قسم خورده بودم . هر چی هم بخواد بشه اگر هم طرفدار موسوی بودند و مخالف اونها بودم ولی هموطنهای من بودند و جون من در مقابل جون اونها عزیز تر نیست .

آیت الله منتظری : این حکومت نه جمهوری است نه اسلامی

آیت الله حسینعلی منتظری از مراجع شیعه در قم، از مقامهای جمهوری اسلامی خواست برگزاری دادگاههای تلویزیونی را متوقف کنند.
برپایه گزارش ها، آیت الله منتظری در پاسخ به نامه 293 نفر از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی همچنین اظهار امیدواری کرد مسئولين از راهی که در پيش گرفته اند دست‏ ‏برداشته و افراد بى گناه را بيش از اين در زندان نگه ندارند. وی در نامه خود افزوده است، مقامهای دولتی "لااقل شجاعت اين را داشته باشند كه اعلام‏ ‏كنند اين حكومت نه جمهورى است و نه اسلامى و هيچ كس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهارنظر و انتقاد ندارد."
آیت الله منتظری همچنین از رهبران جمهوری اسلامی خواست با رفتارهای خود، موجب سقوط جمهوری اسلامی نشوند

تعداد بازدیدها

جستجو در این وبلاگ

بايگانی وبلاگ