احمدی نژاد خامنه ای خاتمی خرداد انتخابات سیاست ایران اغتشاش انتخابات میر حسین موسوی امام خمینی انقلاب مخملی صدا سیما کامران نجف زاده افشین قطبی مهدی کروبی میمون روز قدس صانعی نمایشگاه پلیس مبارزه رزمی مختلط نرگس کلهر بابک داد بالاترین 13 آبان

۱۰ شهریور ۱۳۸۸

تمسخر بخش خبری 20:30 در مورد دروغهایش درباره ترانه موسوی

اولین تصویر از مشاور 5 ساله ا.ن. منتشر شد

شغل جدید برادر بسیجی مومن منظر صاحب الزمان!!!

سالها پیش, در عنفوان جوانی در شرکتی کار می کردم که یه چایی بریز و نامه بر حزب اللهی داشت. بین او و بقیه احترام متقابل وجود داشت. پسر بدی نبود اما دو عیب داشت. یکی اینکه خیلی بد سلیقه و بدلباس بود(خمره ای ترین شلوار و گشادترین پیراهنی که دستش می رسید می خرید و رنگ های ناهماهنگ) که البته این عیبش ضرری به کسی نمیرساند چه بسا گاهی سبب تفریح هم می شد.
و دومی اینکه خیلی دوست داشت "با هر روش" که پایش بیفتد به بالاها صعود کند و بخصوص زن از طبقات بالا و ژیگولانس بستاند و حزب اللهی اش کند. خودش را به بالایی ها می چسباند و از هر نامه محرمانه ای که می آورد با خبر بود.
من به خاطر بعضی مسائل از آن شرکت بیرون آمدم. دیگر ندیدمش, تا... چند هفته پیش...
در خیابان دیدمش. یعنی او مرا دید. چون اگر من دقت هم می کردم نمیشناختمش. با صدای سلام کردنش شناختمش. باورم نمیشد. تیپش به کلی عوض شده بود. لباسهای مارکدار شیک, کفش و کیف و عینک آفتابی گران قیمت و...فقط ریش حزب اللهیش هنوز همان طور بود.
با چشم های گشاد شده از خوشحالی مثل تازه به دوران رسیده ها شروع کرد جلوی من به پز دادن شرایط جدیدش و اینکه ماشین فلان مارکش را کجا پارک کرده و خانه اش از جنوبی ترین نقطه تهران رفته کجا... دوستش هم که کنارش بود تقریبا لنگه ی خودش بود احتمالا یک درجه پایینتر چون این دوست ما زیاد تحویلش نمی گرفت.
کنجکاو شدم بدانم چکاره شده. پرسیدم. با خنده ی شنیعی گفت در کار کامپیوتر است.
فکر کردم شرکت کامپیوتر باز کرده. گفتم مبارک است. اما نفهمیدم چرا آنطوری می خندید. گفت خود کامپیوتر که نه. داخلش. گفتم آهان, اجزاء و لوازم کامپیوتر؟
گفت نه. کارمان اینست که صبح تا شب در اینترنت می چرخیم. وبلاگ می زنیم , کامنت می نویسیم, وبلاگ هک می کنیم, صدها آی دی می سازیم, بالاترین به هم می ریزیم. آی دی شناسایی می کنیم. اهل وبلاگ که حتما هستی؟ آب دهانم را قورت دادم گفتم نه. وبلاگ چی هست؟ گفت آهان تو توی شرکت هم فقط یاهو مسنجر بلد بودی(خودش را یادش نیست که حتی نمی دانست کامپیوتر چه جوری روشن می شود).
گفتم یعنی برای این کار حقوق می گیری؟ عینکش را برای اولین بار برداشت و گفت پس چی؟ از حالت جدید چشمانش ترسیدم. از ولعی که برای قدرت داشت همیشه می ترسیدم. دوستش دستش را کشید. اما او ادامه داد که خیلی وقت است که متوجه شده اند(؟) اینترنت یکی از حساس ترین مواضع ضد انقلاب است و باید شبانه روز فعالیت کرد تا مواضع دشمن را یکی یکی تسخیر کرد. گفت تو اگر دنبال کار می گردی بگو؟ می توانم استخدامت کنم. خیلی ها را استخدام کرده ام. چشمکی زد, البته قبلش باید یک کلاس های عقیدتی برایت بگذارم. گفتم خیلی ممنون. حسابی مشغول بچه داری و شوهرداری ام. با قهقهه ای گفت شما دیگر چرا خانوم فمینیست؟ و خیلی خودمانی اضافه کرد حالا بیا با هم برویم به کافی شاپ فلان( اسم یک کافی شاپ گران را آورد) چیزکی بخوریم. چند روز قبل هم با خانوم فلان رفتیم همانجا (یکی از دختران خیلی خوشگل اداره سابق) دیگر آمپرم داشت بالا می رفت... گفتم خیلی ممنون شوهرم! نگران می شود( اگر سی با این را میخواند بداند الکی برایش فیلم بازی کردم.متوقع نشود) و خداحافظی کردم.
خیلی دلم گرفت و اصلا نفهمیدم چه طوری آمدم خانه...
منبع:http://z8un.blogfa.com/8806.aspx

مصاحبه ي وطن امروز با "استاد شجريان" دروغيه

روزنامه وطن امروز يه مصاحبه از قول استاد چاپ كرده كه صحت نداره و دل آواز اون رو تكذيب كرده.
دل آواز سایت رسمی محمد رضا ضجریانه
www.delawaz.com

گه گیجه وزیر ‍پیشنهادی آموزش و پرورش در مجلس!

سوسن کشاورز با اين مخالفان جدي وقتي نوبتش شد که پشت ميکروفن برود تحت تاثير جو مجلس مسير را اشتباه رفت که خنده نماينده ها را به دنبال داشت. اول از پله هاي هيات رئيسه خواست بالا برود. وقتي هيات رئيسه اشاره کرد که از آن طرف (جايگاه ناطقان پايين تر از جايگاه هيات رئيسه است و پله هايش، مجاور پله هاي هيات رئيسه است) کشاورز از پله هاي جايگاه ناطقان بالا رفت اما به جاي اينکه پشت ميکروفن بايستد از پله هاي روبه رو دوباره پايين آمد؛ پس از آن يکي از مسوولان راستي سريع خودش را به کشاورز متعجب زده رساند و برايش توضيح داد که از پله ها که بالا رفت نبايد دوباره پايين بيايد و همان جا بايستد و نطقش را بخواند. سرانجام وزير آموزش و پرورش بالا رفت و بدون اينکه به برگه هاي زيردستش نگاه کند هم برنامه هايش را ارائه کرد و هم جواب برخي از مخالفان را داد.
سعیده پورآقایی به خاطر الله اکبر گفتن دستگیر شد، اما نه در شب و در هنگام گفتن؛ بلکه این بازداشت، یا در واقع ربودن، در روز و با مراجعه سه نفر خانم چادری به منزل، در حالی که سعیده در خانه تنها بوده است، صورت می‌گیرد. این خانم‌ها به وی اعلام می‌کنند که الله اکبر گفتن او باعث تحریک سایر همسایگان به گفتن الله اکبر شده است و وی باید به همراه آنان به بازداشتگاه برود.

سعیده در حالی که هیچ کس در خانه نبوده و با توجه به این احتمال که مادرش بعد از بازگشت به خانه نگران وی خواهد شد یا پشت در خواهد ماند، به همسایگان اطلاع می‌دهد که وی را برای بازجویی به بازداشتگاه می‌برند. وی همچنین درب منزل را باز می‌گذارد و به یکی از خانم‌های همسایه می‌سپارد که اگر مادرش کلید نداشت، ماجرا را برای وی توضیح دهد و تا رسیدن مادرش مراقب خانه باشد.

بعد از اینکه مادر سعیده در جریان این اتفاق قرار می‌گیرد، از هر طریقی که می‌تواند، جویای احوال دخترش می شود، اما خبری پیدا نمی‌کند. نهایتا دست به دامن دکتر (...) از همرزمان سابق همسرش - شهید پورآقایی - می‌شود. آقای (...) به هر دری می‌زند، نتیجه‌ای نمی‌گیرد و نهایتا به دلیل ارادتی که به پدر این دختر داشته است، تصمیم می‌گیرد موضوع را با هاشمی ثمره، از دوستان مشترک خود و شهید پورآقایی مطرح کند.

آقای هاشمی ثمره نیز پس از مدت زمانی تماس می گیرد و بدون هر توضیحی فقط به آنها می‌گوید که به بلوک شماره شش پزشک قانونی مراجعه کنند. مادر سعیده به همراه چند نفر دیگر به پزشکی قانونی می روند و با جسد غیر قابل شناسایی یک دختر سوخته مواجه می‌شوند. مادر سعیده بیان می‌کند که این جسد برای رد گم کردن است و جسد دختر وی نیست. اما پس از بازرسی دقیق بدن جسد و کشف خالی که روی پای مقتول بوده، از هویت او اطمینان حاصل می‌کند و از هوش می‌رود. پزشکی قانونی نیز گزارش قابل تاملی در این باره ارائه کرده که از جنایات فجیع ربایندگان این دختر خبر می‌دهد و شاید به زودی منتشر شود.

هرچند جسد این دختر بی‌گناه مورد مشاهده مادر او و همراهان وی قرار گرفته، اما جسد را به آنها تحویل نمی‌دهند و تحت شرایط کنترل شده و بدون سر و صدا به خاک می‌سپارند و به مادرش نیز اعلام می‌کنند که اگر این موضوع رسانه‌ای شود، اسنادی را مبنی بر فاحشه بودن دخترش و قتل وی در همین راستا منتشر خواهند کرد.

اما اظهار نظر مادر این شهید مبنی بر اینکه دختر وی بر اثر بیماری درگذشته، مورد سوء ظن فامیل واقع می‌شود و به این ترتیب بر اثر پیگیری آنها، جزئیات ماجرا فاش می‌شود.

در مراسم ختم غریبانه‌ای که روز شنبه برای سعیده گرفته شد، مهندس میرحسین موسوی هم شرکت داشت و به خانواده‌ی او تسلیت گفت

شیرین کاری دوستان در مشهد مقدس

از آوردن حیوانات (سگ و احمدی نژاد) خودداری کنید

افطاری ابطحی در خانه اش

ابطحی روز دوشنبه در منزلش افطار کرد و دوباره با سگهای گمنام ولایت وقیح به زندان بازگشت

بیانیه شماره 5 ستاد 88

"برای ما بسی جای تعجب است که احمدی‏نژادی که بعد از خس و خاشاک خواندن مخالفان خود، با تظاهرات میلیونی آنان به ناگهان از انظار غایب گردید و دیگر حرفی و کلمه‏ای بر زبان نراند، چه شده‏است که دوباره بلبل‏وار به تکرار دروغین مکررات مشغول است و در عین حال در ژستی مزورانه، می‏خواهد که جوانان مورد رافت قرار گیرند."

بسم الله الرحمن ارحیم

افامن الذین مکرو السیئات ان یخسف الله بهم الارض اویاتیهم العذاب من حیث لایشعرون
آنان که بر کردار زشت خود مکرها می‏اندیشند، آیا از این بلا ایمنند که خدا ناگاه همه را به زمین فرو برد، یا از جایی که پی‏نبرند عذابی به آنان رسد؟

ما در میثاق با میرحسین، شرافت خود را در گرو گذاشته‏ایم

مردم آزاده کشور عزیزمان
متاسفانه دستگاه قدرت نامشروع دولتی و آدمک های زر و زور و تزویر با برگزاری دوباره دادگاهی زشت و ناپسند، پرده ای دیگر از کودتای مخملین خود را کنار زدند تا پاک ترین فرزندان ایران را به محکمه ای برند که کوس رسوایی آن در نهایت دامان خودشان را فرا خواهد گرفت.

دادگاه فعالان سیاسی اصلاح طلب که تنها گناهشان تلاش در جهت برگزاری هرچه باشکوه تر انتخابات دهم ریاست جمهوری بود با حربه اعترافات ساختگی، داستانی تکراری است که بارها برای بسیاری دیگر تکرار شده است و هربار آنانکه در فضای تنگ و تاریک زندان و محکمه ناعادلان، مجبور می شدند دیکته ای را که برایشان تقریر شده بخوانند، اندک زمانی پس از آنکه از فضای دهشتناک زندان رهایی می یافتند، نه تنها تمام گفته های زندان را نفی می کردند بلکه گاهی اوقات بسیار تند و تیز تر نیز به انتقاد می پرداختند.

توگویی این برنامه دستگاه قضا و نهادهای امنیتی موازی است که به جای آنکه مخالفان را به موافقان تبدیل کنند، تمام هم و غم خود را بر این گذاشته اند که از موافقان نظام و انقلاب، فرزندان بهمن 57 و جنگ هشت ساله و مدیرانی که 30 سال سابقه خدمت برای جمهوری اسلامی دارند، مخالفانی بسازند که علیه نظام خود شورش می کنند. زهی خیال باطل که برچسب آن بر تن اصلاح طلبان راستین، ناجور است و وصله ای است که بر تن ما قرار نخواهد گرفت.

اعترافات ساختگی که از دوستان دربند ما در زندان و بیدادگاه ناعادلان گرفته می شود مادام که شرایط، بر همان اقتضای گذشته زندان باشد و عهد زندان بان همان عهد پیشین قرار گیرد نه مورد قبول ما و نه مورد قبول اکثریت قاطبه مردم آزاده کشورمان است. ما از دوستان و بزرگان اصلاح طلب حمایت می کنیم و ملاک هر فعل و عملی از آنان را گذشته پر افتخار و شفاف آنها در دوران آزادی شان می دانیم.

گذشته ای که از هر دو سعید، حجاریان و شریعتی، پیش از این دیده بودیم و در کلام و قلم عطریان فر و ابطحی نیز سراغ داریم. در عین حال حمایت ما به طور خاص شامل جوانان برومند حاضر در این بیدادگاه فرمایشی، سید شهاب الدین طباطبایی، محمدرضا جلایی پور و حمزه غالبی است که جوانی خود را فدای جمهوریت نظام نمودند. این جوانان برای ما نمادی از انسانهایی مبارز و در عین حال متدین و جوانمرد هستند که هر دوست و دشمنی و حتی رقیبان جوان اصول گرایمان نیز بدان اذعان دارند.

ما اعضای ستاد 88، این گفته رئیس ستاد، شهاب عزیز، که مسئولیت تمام کارهای ستاد را جوانمردانه به عهده گرفته است، مورد قبول نمی دانیم و همانگونه که از روز اول از این برادر عزیزمان آموخته ایم که تمام کارها را با شراکت جمعی و نظر و رای اکثریت می خواست، با تمکین به رای و نظر جمع می گوییم که مسئولیت شهاب همانند مسئولیت تک تک اعضای ستاد است و اگر قرار باشد سهمی از این مسئولیت مستوجب مجازات توسط نااهلان قرار گیرد تمام اعضای ستاد به نسبتی مساوی سهم دارند و حاضرند آن را ادا کنند.

در عین حال ما، اعضای ستاد 88، به تمام فعالیت هایی که در حمایت از رئیس جمهوری دوران اصلاحات، محمد خاتمی و رئیس جمهوری منتخب، میرحسین موسوی، در انتخابات ریاست جمهوری انجام دادیم افتخار می کنیم، ما با خود عهد بسته بودیم که برای دفاع از جمهوریت نظام وارد صحنه شویم و بر این عهد ثابت قدم بودیم و هستیم.

ضمن آنکه شرافت سیاسی خودمان را هیچ گاه با اندک شک و شبهه ای نیز لکه دار نکردیم و حتی حاضر نشدیم کمک های مالی افرادی را که در صداقت آنان اندک شکی وجود داشت بپذیریم. (احتمالن اسناد موارد اینچنینی در دستگاه‏های شنود امنیتی باید موجود باشد) گروهی با این حد توافق تشکیلاتی و تعهد ملی نمی تواند و نباید به گذشته پرافتخار خود نبالد. گذشته ای که سرتاسر و بی اجر و منت در راستای پاسداری از حقوق ملت، انقلاب و ایران عزیز است.

ما، اکثریت اعضای شورای مرکزی و هیات اجرایی ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88)، در آخرین جلسه ای که به دور از وهم و خیال زندان در شب انتخابات دهم ریاست جمهوری تشکیل داده بودیم هم قسم شدیم که پایاپای میرحسین موسوی در حمایت از او برای دفاع از حق ملت، هیچ تلاش و کوششی را از جانب میرحسین و ملت بی پاسخ نگذاریم و خوشحالیم که رئیس جمهوری منتخب ما در احساس وظیفه ای که نسبت به حقوق ملت دارد تا این حد ثابت قدم و استوار است.

ما این میثاق را دوباره به میرحسین عزیز یادآوری می کنیم و باز هم با او برای دفاع از آرمان هایی که وارد صحنه انتخابات شد بیعت می نماییم و سند تعهد این بیعت را نیز شرافت خود می دانیم که قابل خرید و فروش و معامله نیست. در عین حال ما از اینکه منتسب به خاتمی و حمایت از وی هستیم خدا را شاکریم و از اینکه رئیس جمهوری اصلاحات نیز در حمایت از میرحسین و دفاع از آرمان های انقلاب، از پرداخت هزینه های بسیار و شنیدن ناسزاهای اصحاب قدرت و ارباب نخوت، ابایی ندارد شادمان و خوشنودیم.

در نهایت برای ما بسی افتخار است که مهدی کروبی، که در معرفت و صفای او میان اصلاح طلبان تردیدی وجود ندارد حاضر است در وسط میدان نبردی که اقتدارگرایان تدارک دیده اند صف شکن اردوگاه اصلاح طلبی باشد. برای ما این صفت کروبی که در دیدار با ایشان در اردیبهشت ماه 88 مبین و بارز بود، بیانگر اصلاح طلبی است که علی وار از حقوق قاطبه اعضای ملت دفاع می کند و حاضر نیست آبروی ظاهری خود را که به تظاهر از سوی دیکتاتورمآبان تقدیم می شود، فدای عزت و آبروی واقعی خود نماید. دست مریزاد بر این روحانی اصلاح طلب و شیخ اصلاحات که به واقع شیخوخیت برازنده وی هم هست.

در نهایت هشدار ما، خطاب به کسانی است که این روزها، همچو طوطی نااهل به تکرار صحبت های درگوشی محافلشان در دستگیری و محاکمه خاتمی، موسوی و کروبی می پردازند و به رسم کیهان نویسان از بیان هرگونه ادبیاتی مبتنی بر زشتی و پلشتی به این مردان استوار اصلاح طلبی دریغی ندارند. آنها البته جرات این را ندارند که کوچک ترین آسیبی متوجه رهبران اصلاحات کنند، چون به واقع از نتیجه آن هراسانند و می توانند پیامدهای ناگوار آن را حدس بزنند.

اما بدانند و آگاه باشند که این بزرگان آخرین خط قرمز ما هستند و اگر قرار باشد کوچک ترین آسیبی متوجه آنان شود، عواقب ناگوار این اقدام دامان خودشان را نیز تر خواهد کرد. تکرار عباراتی چون "براندازی سفید و سرخ و سیاه" که یادآور عبارت شاه پیشین ایران در تقبیح "ارتجاع سرخ و سیاه" بود و همچنین شوخی کودکانه اینکه "باید با سران و عوامل اصلی ماجرا برخورد جدی شود" از سوی محمود احمدی نژاد تنها به تندتر شدن آتش اختلاف دامن می زند.

چه، کیست که نداند اگر قرار باشد عناصر اصلی ناامنی مورد برخورد قرار گیرند، این محمود احمدی نژاد و روسای نهادهای مجری و ناظر انتخابات هستند که باید تحت تعقیب باشند. آنها انتخابات را در مسیر تقلب برده، بر ناامنی دامن زده و خون عزیزان بسیاری در پرتو همین ادبیات آقای احمدی نژاد و همفکرانش، همبستر خاک وطن شد.

برای ما بسی جای تعجب است که احمدی نژادی که بعد از خس و خاشاک خواندن مخالفان خود با تظاهرات میلیونی آنان به ناگهان از انظار غایب گردید و دیگر حرفی و کلمه ای بر زبان نراند، چه شده است که دوباره بلبل وار به تکرار دروغین مکررات مشغول است و در عین حال در ژستی مزورانه می خواهد که جوانان مورد رافت قرار گیرند. برای ثبت در تاریخ به او و آنانی که قرار است ما را عفو کنند یادآور می شویم که ما به مرحمت و رافتی که دولت وعده اش را می دهد نیازی نداریم که در مکتب تشیع علوی و انقلاب اسلامی یاد گرفته ایم چگونه حق خود بستانیم و امیدمان به خدایی است که وعده حق داده و ارحم الرحمین. ان وعدا.. الحق.

ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88)

علي آبادي بايد واحد تربيت بدني را مجدداً پاس کند

محمد دادکان پس از جدايي از فدراسيون فوتبال در سال 1385، مدت ها سکوت اختيار کرد و حاضر نشد با هيچ رسانه يي در مورد ورزش و مسائل مربوط به آن به گفت وگو بنشيند. اين بايکوت رسانه يي برنامه تلويزيوني را نيز شامل مي شد. اين ماجرا تا وقتي که علي سعيدلو به عنوان رئيس جديد سازمان تربيت بدني معرفي شد، ادامه داشت.

پس از اين اتفاق بود که زمزمه هايي مبني بر بازگشت دادکان به ورزش شنيده شد. حضور او در برنامه «روز از نو» شبکه دوم در روز گذشته سرانجام سکوت رسانه يي او را شکست. رئيس سابق فدراسيون فوتبال در اين برنامه تلويزيوني به سوالات بسياري در مورد راه نيافتن تيم ملي فوتبال به جام جهاني و تبعات اين مساله، استقلال مالي فدراسيون فوتبال و مشکلات حاشيه يي پاسخ گفت.

دادکان در برنامه «روز از نو» همچنين يک بار ديگر روي ادعاي هميشگي اش مبني بر نقش مسوولان وقت تربيت بدني در برکناري اش از فدراسيون فوتبال پس از ناکامي در جام جهاني 2006 تاکيد کرد. او در اين مورد مي گويد؛ «با توجه به اينکه مسوولان سازمان نمي خواستند من در فدراسيون فوتبال بمانم، پيش از حضور در جام جهاني در مجمع عمومي فدراسيون فوتبال از اعضا خداحافظي و تاکيد کردم پس از اين مسابقات از سمت خود کناره گيري مي کنم. متاسفانه در آن مقطع زماني فشارها روي فدراسيون فوتبال غيرقابل قبول و تحمل بود. با اين حال من تا زمان برگزاري جام جهاني فشار را تحمل کرده و با تيم ملي و گروهي 50 نفره که مسووليت آن بر عهده ام بود به آلمان رفتم.»

محمد دادکان با بيان اينکه «تاکنون سابقه نداشته حکم يک رئيس فدراسيون در جام جهاني لغو شود»، درباره اتفاقاتي که موجب برکناري اش شد، مي گويد؛ «من در جام جهاني نماينده کشورم بودم اما متاسفانه پس از ديدار ايران و آنگولا حکم من لغو شد و از سمت رياست فدراسيون عزلم کردند. اولين شخصي که اين خبر را به من داد، سپ بلاتر رئيس فدراسيون جهاني فوتبال بود که پس از بازي ايران مقابل آنگولا در ديدار با من خبر لغو مسووليت من از فدراسيون فوتبال را اعلام کرد. پس از برکناري من از سمت رياست فدراسيون يکسري مشکلات گريبانگير فوتبال ايران شد که براي رفع آنها کاري از دستم برنمي آمد. با اين حال با وجود تصميمات غيرورزشي و غيراخلاقي مسوولان سازمان تربيت بدني که در قبال من اتخاذ کرده بودند، از سمت خود استعفا دادم تا مشکلات بيشتري براي فدراسيون فوتبال ايران به وجود نيايد.» در بخش ديگري از برنامه دادکان با اشاره به مشکلات حاشيه يي که گريبانگير فوتبال ايران است، به انتقاد از مشخص نبودن مسووليت ها و بي ثباتي در فدراسيون پرداخت؛ «امروز رئيس کميته انضباطي فدراسيون بيشتر حرف مي زند يا دبيرکل فدراسيون؟ زماني که من رئيس فدراسيون بودم رئيس کميته انضباطي فقط يک بار مصاحبه کرد، اما امروز رئيس اين کميته براي هر موضوعي اظهارنظر مي کند و براي يک حکم انضباطي نشست خبري مي گذارد، در حالي که اعلام حکم وظيفه دبيرکل فدراسيون است که کارهاي اجرايي فدراسيون را بر عهده دارد. اينها نشان مي دهد در فدراسيون فوتبال مسووليت ها مشخص نيست و فدراسيون فوتبال بي ثبات است و مسوولان نتوانسته اند محيط را به کنترل خود درآورند.»

منشور اخلاقي موضوع ديگري است که انتقاد دادکان از فدراسيون فوتبال را به همراه داشت؛ «متاسفانه منشور اخلاقي در فدراسيون فوتبال درست کرده اند که در هيچ کجاي دنيا وجود ندارد. آيا منشور اخلاقي فقط بايد براي نيکبخت باشد؟ نيکبخت جوان اين مملکت است و بايد امثال او را حفظ کرد. اگر او را حفظ نکنيم خيلي راحت به کشورهاي خارجي مي رود و آنجا بازي مي کند. ما در زمان رياست بر فدراسيون فوتبال هم مشکلات حاشيه يي و انضباطي داشتيم اما به جاي برخوردهاي حذفي با گفت وگو و صحبت مشکلات را برطرف مي کرديم.»

محمد دادکان همچنين از انتخاب علي دايي براي نشستن روي نيمکت تيم ملي فوتبال به عنوان يکي ديگر از اشتباهات فدراسيون نام برد. او با تاکيد بر اين نکته که دايي براي جامعه فوتبال ايران قابل احترام است و نام او به نوعي اعتبار فوتبال ايران محسوب مي شود، انتخاب او را در آن مقطع زماني خاص تلاش مسوولان براي پنهان کردن ضعف ها و مشکلات مي خواند. دادکان در اين مورد مي گويد؛ «من اعتقاد دارم دايي همان طور که فوتبالش را از رده پايه آغاز کرده بود بايد در مربيگري هم رياضت مي کشيد و به تيم ملي مي رسيد. دايي بايد ابتدا کسب تجربه مي کرد و پس از آن از تجربه اش براي هدايت تيم ملي استفاده مي شد.»

دادکان اين کار را به نوعي سوزاندن سرمايه يي چون دايي مي خواند و در مورد مشکلات مالي فدراسيون فوتبال مي گويد؛ «در زمان رياست من بر فدراسيون، فوتبال خود هزينه هايش را تامين مي کرد. ما با پنج ميليارد توماني که از بابت صعود تيم ملي به جام جهاني نصيب فدراسيون شده بود، اين فدراسيون را تحويل داديم. حالا امروز بگويند فدراسيون چقدر درآمد دارد، بدهي هايش چقدر است و تا چه اندازه از کمک هاي دولت و سازمان تربيت بدني بهره برده است.»

در بخش ديگري از برنامه مجري رو به دادکان از او مي پرسد به عنوان يک کارشناس ورزشي چه نمره يي به عملکرد چهارساله رياست محمد علي آبادي بر سازمان تربيت بدني مي دهد؟ پاسخ رئيس سابق فدراسيون فوتبال و ميهمان برنامه «روز از نو» به اين سوال در نوع خود شنيدني بود؛ «من به عنوان معلمي که 32 سال سابقه خدمت در ورزش و دانشگاه را دارد، مي گويم ايشان بايد واحد تربيت بدني را مجدداً پاس کند،»

کواکبیان: آقای متکی ! می‌خواهید فقط دستور بگیرید یا مشورت هم بدهید؟

عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس با بیان اینکه متکی باید روشن کند که می‌خواهد به رئیس جمهور مشورت کارشناسی دهد، یا فقط می‌خواهد دستور بگیرد؟، گفت:«در طول مدت وزارت آقای متکی کشورهای اروپایی حتی یک دعوت هم از رئیس جمهور نکردند، اما نگاهی که به بعضی از کشورهای مثل گامبیا، زامبیا، و بولیوی و ... در این مدت بوده نگاهی نسبتا جالب توجه است.»
نماینده مردم سمنان با طرح این سئوال که باید مشخص شود آقای متکی می‌خواهد به رئیس جمهور مشورت کارشناسی دهد، یا فقط می‌خواهد دستور بگیرد؟، خاظر نشان کرد:« آقای متکی باید پاسخگوی مسائلی همچون اجلاس ژنو که طی آن به رئیس جمهور توهین شد، نامه‌نگاری‌های بی‌جواب، نامه به اوباما و تبریک گفتن پیروزی او حتی قبل از کشورهای عربی باشد، سخنرانی‌های جنجال برانگیز در مجامع جهانی، بحث غیرضروری هولوکاست و... باشد من ایرادها را به آقای احمدی‌نژاد نمی‌گیرم چرا که ایشان تخصص روابط بین الملل را هم ندارند و مدرکشان دکترای ترافیک است، اما آقای متکی شما باید مشورت کارشناسی دهید و منابع ملی ما را در این مسائل حفظ می‌کردید.»

سایت توکلی: موسوی دوبرابر احمدی‌نژاد در دانشگاه‌ها رای داشت

درباره پاسخ آقای رییس جمهور به اظهارات نماینده مردم تهران در مجلس، تذکر چند نکته ضروری است:

1. نظر سنجی‌های معتبر در ایام تبلیغات انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان می‌داد آقای موسوی از اوایل خردادماه در تهران از آقای احمدی‌نژاد پیشی گرفت و این برتری را تا 22 خرداد در پایتخت حفظ کرد و در دانشگاه‌ها نیز آقای موسوی تقریباً حدود 2 برابر آقای احمدی‌نژاد رای دارد. در واقع همان نظر سنجی‌هایی که از برتری آقای احمدی‌نژاد «در کل کشور» حکایت می‌کرد، برتری آقای موسوی را در«تهران» و برتری محسوس ایشان را در «دانشگاه‌ها» نشان می‌داد.

در حال حاضر و با گذشت نزدیک به سه‌ماه از ایام انتخابات، بسیاری از رای دهندگان به آقای موسوی درباره سلامت انتخابات قانع نشده‌اند و با تعلل سوال برانگیز رسانه ملی در پاسخگویی به شبهه‌ها از یک سو و جنگ روانی بی‌سابقه رسانه‌ها ضد انقلاب از سوی دیگر، تهمت سنگین تقلب به تدریج برای سنجش از طرفداران آقای موسوی باور شده است.

2. برخورد آقای احمدی‌نژاد با طرفداران نامزد رقیب که در تهران و بخصوص محافل دانشگاهی اکثریت هستند، معمولاً توام با نادیده‌ انگاری و کوچک شماری بوده است. تردیدی نیست که این نوع برخورد رییس جمهور محترم در سخنرانی احساسی 24 خرداد در میدان ولی‌عصر در تحریک هواداران نامزدهای مخالف‌ به اردوکشی خیابانی و نمایش کثرت در راهپیمایی انبوه 25 خرداد موثر بوده است.

حال با توجه به تلاش عوامل ضد انقلاب به تحریک دانشجویان و ایجاد بلوا و آشوب و حرکت‌های رادیکال در دانشگاه‌ها، تداوم نادیده‌انگاری و کوچک شماری مخالفان و منتقدان دانشگاهی از سوی رییس جمهور منطقی و موجه نیست.
نادیده‌انگاری و کوچک شماری طرفداران نامزد مغلوب آن هم در محیط‌های دانشجویی، آنها را به سمت اوباش و طرحان حرکت های خشن و رادیکال سوق می‌دهد. اتفاق شومی که با بی‌تدبیری‌های بعد از انتخابات شکل گرفت و متاسفانه علایمی از اصلاح این روند خطرناک و ناصواب، به ویژه در رفتار و گفتار رییس جمهور محترم دیده نمی‌شود.

نیروی انتظامي گوش به فرمان يک مداح... مخالفت نيروي انتظامي با طرح اکران در سينماها تا سحر

نيروي انتظامي با نمايش فيلم هاي سينمايي تا سحر مخالفت کرد. اين اتفاق در حالي رخ داد که از روز اول ماه رمضان طرح اکران «اذان تا اذان» در پرديس هاي سينمايي و سينما هاي ممتاز اجرا مي شود و نيروي انتظامي مخالفتي با اجراي اين طرح نداشته است. فيلم هاي سينمايي در طرح اکران «اذان تا اذان» از اذان مغرب تا اذان صبح براي مخاطبان به صورت نيم بها نمايش داده مي شود. سينماداران و پخش کننده ها در اين روزها مدام از استقبال گسترده مردم از اين طرح سخن گفته اند و شوراي صنفي نمايش با اجراي اين طرح توانسته فصل بي رمق سينماها را به اکراني پررونق تبديل کند. روز گذشته رئيس شوراي صنفي نمايش از ارسال نامه معاونت نظارت بر اماکن عمومي نيروي انتظامي مبني بر مخالفت با طرح اکران «اذان تا اذان» خبر داد. او در گفت وگو با اعتماد گفت؛ «هم اکنون نامه نيروي انتظامي به خانه سينما ارجاع داده شده تا پيگيري هاي لازم انجام شود.» گرچه نيروي انتظامي دليلي براي مخالفت يکباره اش با اين طرح ذکر نکرده اما در دو روز گذشته اخباري مبني بر صحبت هاي يک مداح قديمي در مسجد ارک درباره اين طرح منتشر شد که شايد بر تصميمات مسوولان معاونت نظارت بر اماکن عمومي نيروي انتظامي تاثير داشته باشد. منصور ارضي در مراسم جمعه شب خود در مسجد ارک تهران با اشاره به طرح جديد «اذان تا اذان» ويژه سينماهاي تهران گفت؛ «واقعاً نمي دانم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي چه خبر است و به نظرم مي رسد در اين وزارتخانه فقط به هنر توجه مي شود و هيچ توجه و نگاهي به مقوله ارشاد نمي شود. زماني که در جريان باز بودن سينماهاي تهران تا اذان صبح قرار گرفتم، خنده ام گرفت.»

نظر احمقانه یکی از خوانندگان لجن نامه کیهان

آقای شریعتمداری لطفا قبل از چاپ نظراتی که واقعا خواننده های کیهان داده اند را یک بار بخوان! تا به امروز نظرات احمقانه زیادی را از طرف خوانندگان کیهان خوانده ایم. یکی از این نظرات که جدیدا در کیهان منتشر شده به این صورت است:"اخيراً مجلس شوراي اسلامي قانوني را درباره معافيت فرزند سوم تصويب كرده است. آيا چنين قانوني، بر افزايش جمعيت دامن نمي زند؟ همچنين پسر خانواده هاي تك فرزند يا خانواده هايي كه فقط يك پسر دارند چه گناهي كرده اند؟" این نظر تنها از یک ذهن افلیج برمیاید. لطفا یک بار دیگر نظر را بخوانید. معنی این نظر اینست که ممکن است بعضی خوانواده ها که یک یا دو پسر دارند، برای معاف شدن پسر سوم نداشته اشان به فکر بچه دارشدن بیافتند! راستی این فقط یک بعد حماقت این نظر است. بعد دیگر جهالت این نظر دهنده آنست که قانون قبلی برای پسر چهارم بوده و قانون جدید مربوط به پسر سوم میشود، حال حتی با استدلال روان پریشانه این خواننده مفلوک کیهان، این قانون هیچ مشوقی برای بچه دار شدن به حساب نمیاید، بلکه تعداد پسرهای مورد نیاز ایشان را از 4 به 3 میرساند. این ذهنهای منجمد و بدبخت، بلایی است که روزنامه کیهان و تلویزیون جمهوری اسلامی با احمق نگه داشتن مخاطبانشان بر سرمان نازل کرده اند. به راستی که این انقلاب، انقلاب مستضعفین است، البته نه مستضعف مالی، بلکه مستضعف فکری.

تعداد بازدیدها

جستجو در این وبلاگ

بايگانی وبلاگ