آقا مجتبی خیلی مخلصیم

دوستان چند وقتی است که این عکس را در آرشیوم دارم، این عکس متعلق به سفر خامنه ای به کردستان می باشد درست 1 ماه قبل از انتخابات، آقا عشقش کشیده است کوهنوردی کند. کل منطقه از چند روز قبلش تخلیه بود که مقدمات حضور آقا فراهم گردد. روزی که عکس را دیدم دو نکته در همان نظر اول توجهم را جلب کرد. برای مشاهده در سایز بزرگتر روی عکس کلیک کنید

اول: اگر به شانه های خامنه ای دقت کنید به راحتی از حالتشان متوجه پوشیدن جلیقه ضد گلوله در زیر عبا پوشیده است، به پف کردگی آستین دست چپ آقا هم نگاهی بیندازید، از کوه خالی از آدم هم به خود می لرزد

دوم: به خودم گفتم این دو تا آدم دورو برش خوب محافظاشند، آخه اون جوجه آخوندی که پشتشه چی می گه؟ به فلش دقت کنید انگار لحظه ایست که متوجه صدایی چیزی شده و به سرعت عکس العمل نشان داده است، به دستش زیر عبا دقت کنید و به چرخش نیم تنه و نگاه عصبی به پشت سر که فقط در هنگام احساس خطر این عکس العمل در انسان دیده می شود،جالب اینجاست که چه چیزی در زیر عبای خود دارد که به هنگام خطر به سراغش رفته است؟ قطعا آب نباتی که باباش داده دستش تا لیسش بزنه نیست، مطمئنا اسلحه اش را به حالت آماده گرفته است

بعد از اینتخابات اکثر ما ایرانیها با شخصیتی آشنا شدیم که قبل از این فقط برای اهل فن سیاست شناخته شده بود ولی اکنون اکثر مردم ازاو به عنوان هدایتگر اصلی خط کودتا و سرکوب مردم در اعتراضات اخیر نام می برند: مجتبی خامنه ای پسر آقا همان شخصی که در زیر عبایش اسلحه ای دارد. به راستی حالا فهمیدم که چرا او برای جانشین رهبری انتخاب شده است، برای ادامه حرکت موتور حکومت مطلقه فساد به یک آدم کله خراب هفت تیرکش احتیاج است، وای به حال این مردم که همچین قاتلی بخواهد بر آنان حکومت کند، آیا می خواهد حمام خونی از مردم راه بیندازد خدا می داند، دوستان در مقطع حساسی قرار داریم، تصمیم خود را بگیرید، آیا حاضرید به خاطر فرزندانمون و مادر و پدرمون برای این مملکت ایستادگی کنیم و از به قدرت رسیدن چنین وحشیهایی جلوگیری کنیم؟ ما که هستیم

سحر نزدیک است، اندکی صبر هموطن
(با تشکر از دوست عزیز لرد امید)