آیا نشستن در خانه محمود احمدی نژاد شهردار سابق تهران، در روزهایی که خانه مرتضی الویری شهردار دیگر همین شهر، آشفته و نابسمان است، آسان است؟ آیا همسری و همسایگی مردی را مفتخر بودن در شرایطی که مردان بسیاری از اهالی همین شهر به جرم اننقاد به مرد همراهت یا کشته شدند و یا در حبس و بند هستند، کمی دشوار نیست؟ شاید نامه نوشتن به کسی که از پرده برون آمدن اش را اگرچه نیویورکی ها دیده اند اما از چشم ما و باقی اصحاب رسانه دور مانده است ، دشوار باشد اما من دو چشم تو را درست عین دو چشم های خواهر خودم که به سختی از چادر بیرون است، مجسم می کنم و برای همان چشم ها حرف می زنم. خواه ببیند خواه روی برگرداند و به کنج خود نشیند. بگذار همه بگویند بی سبب است و دلی به رحم نمی آید . اصلا دنبال دلرحمی هم نیامده ام که این نامه نیز همانند نامه های دیگر این روزها عادت دارد که به در و دیوار خانه بخورد و دلی از هیچ کس نلرزاند. تو هم اگر این روزها جشن و پایکوبی برای دوباره به مسند نشستن همسر دولت نشین ات، مجال داد، دقایقی مختصر وقت بگذار و به همسایه های دیگری غیر از همسرت بیاندیش و باور کن این گناه بزرگی نیست اگر برادرانه به آنان که به بند شده اند، نگاه کنی و ببینی چه زود پیر شده اند.
ادامه مطلب
♦️کاتب!♦️
۴ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر