چرا نرگس کلهر قبول نمیکند و میآید بیرون از ایران و حتی حاضر میشود سختیهای پناهندگی و اقامت در کمپ را بپذیرد؟
این سؤالی بود که اغلب دوستانم از من میپرسیدند. همان موقع که پدرم را در مناظرههای تلویزیونی تماشا میکردند، من دوربین به دوش از مجالس عروسی فیلمبرداری میکردم تا بتوانم مخارج زندگیام را تأمین کنم. اصولاً نمیگفتم دختر چه کسی هستم. به خاطر اینکه اعتقاد دارم نباید زیر پرچم هیچ شخص یا گروهی باشم. بالاخص اینکه با تفکرات و اعتقادات ایشان کاملاً مشکل داشتم. من همین سختی امروزم را ترجیح میدهم به اینکه در برابر تمامی اتفاقات شومی که در این چند ماهه به شکل هولناکی شکل گرفت سکوت کنم. سکوت یک جور دشمنی با آدمهایی است که به خیابانها ریختند و خود من هم هرازگاهی میانشان بودم و دستگیر میشوند و آسیب میبینند. یکی از مشکلات من با پدرم هم همین بود.
ادامه مطلب
♦️کاتب!♦️
۴ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر