احمدی نژاد خامنه ای خاتمی خرداد انتخابات سیاست ایران اغتشاش انتخابات میر حسین موسوی امام خمینی انقلاب مخملی صدا سیما کامران نجف زاده افشین قطبی مهدی کروبی میمون روز قدس صانعی نمایشگاه پلیس مبارزه رزمی مختلط نرگس کلهر بابک داد بالاترین 13 آبان

۶ شهریور ۱۳۸۸

نامه ای به مرتضوی

آقای سعید مرتضوی! * دادستان تحمیلی تهران * مدرس تحمیلی رشته ی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی(واحد تهران شمال) * دانشجو و فارغ التحصیل تحمیلی مقطع دکتری حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه آزاد اسلامی(واحدعلوم تحقیقات)

با سلام؛

چندی پیش پس از شنیدن اعطای مدرک دکتری به شما٬ قصد نوشتن این سطور را نمودم٬ لیکن از باب حفظ حرمت منصرف گشتم٬ ولی پس از تحمیل آقای جعفر سلاحی (مدیر تحمیلی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال) به عنوان مشاور حقوقی تحمیلی به آقای سعید حجاریان و با توجه به درسی که در خصوص حفظ حرمت استاد! از آقای احمد خاتمی آموختم! سکوت را جایز ندیده بر آن شدم تا مطالبی را به استحضار برسانم: در جریان تحصیل در مقطع کارشناسی رشته حقوق قضایی٬ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال٬ جناب عالی به عنوان مدرس درس حقوق جزای عمومی از سوی آقای جعفر سلاحی به اینجانب و گروه زیادی از همکلاسیهای اینجانب تحمیل شدید٬ چرا که آقای سلاحی٬ مشاور حقوقی تحمیلی شما به آقای حجاریان٬ به عنوان مدیر گروه تحمیلی رشته ی حقوق٬ با علم به عدم علاقه دانشجویان به شرکت در کلاسهای شما٬ برنامه دروس ارائه شده را به گونه ای تنظیم مینمودند که تنها مدرس برخی دروس اجباری شما بودید! یا آنکه اگر استادی همان درس را تدریس مینمود٬ ظرفیت کلاس آنچنان پایین تر از تعداد دانشجویان متقاضی بود که به تبع عده ی زیادی مجبور به حضور در کلاسهای شما با ظرفیت بسیار بالا می شدند. این موضوع برای اینجانب و دوستان همیشه موجب اعتراض و گلایه بود لیکن آقای سلاحی به مانند شما به عنوان فردی مستبد با سوء استفاده از موقعیت شغلی به هیچ وجه پاسخگو نبود و لفظ رایج "همین که هست" را به کار می برد.
هیچ وقت از خاطر نمی برم که در اولین جلسه کلاس تحمیلی حقوق جزای عمومی که پس از چند جلسه غیبت شما برگزار شد٬ با تصریح به این نکته که از حقوق جزای عمومی چیزی نمی دانید! و این درس از سوی آقای سلاحی به اشتباه به شما سپرده شده است! اعلام نمودید که چیزی برای تدریس ندارید و تنها منابعی را معرفی میکنید تا از روی آن مطالعه کنیم و در پایان ترم نیز به سیاق ترم های گذشته 50 سوال و جواب را طرح و از طریق دانشکده به دانشجویان می فروشید تا آنها را مطالعه نمایند و از آن سوالات 5 سوال را به عنوان سوالات پایان ترم مطرح خواهید نمود!!(امیدوارم اساتید شما در مقطع دکتری در سنجش علمی شما از این سیاق پیروی ننموده باشند هر چند با توجه به اطلاعات حقوقی و جزایی شما این امر بسیار محتمل است) آن زمان بود که از خود پرسیدم که چگونه می شود که شخصی به عنوان دانشجوی دکتری! مدرس دانشگاه! و از همه مهمتر دادستان پایتخت! از حقوق جزای عمومی٬ که به عنوان مقدمه و اسکلت حقوق جزا شناخته شده٬ چیزی نداند؟! درسی که شامل اصول اولیه جزایی از جمله اصل برائت٬ اصل تفسیر قوانین به نفع متهم٬ اصل تفسیر مضیق٬ اصل اباحه و...است و اساتید حقوق جزا آنها را شالوده ی حقوق جزای نوین می دانند. در طول کلاسها که به علت مشغله شما٬ هر چند هفته یکبار برگزار می شد٬ وقت با ارزش دانشجویان٬ بنا به توضیح جلسه اول٬ به صحبت های کلی و تکراری و گاهی نصیحت و تلقین می گذشت و با توجه به اظهار نظرهای عجیبتان همگی متفق القول بودند که شما از آیین دادرسی کیفری که حافظ حقوق متهمین و سامان دهنده ی رسیدگی به دعاوی جزایی است هم چیزی نمی دانید و معروف بود بین دانشجویان که با این اوصاف تنها اطلاعات حقوقی شما راجع به تعزیرات،حدود و قصاص است! که این امر در عمل نیز به خوبی ثابت شده است. هیچ گاه از خاطر نمی برم لحظه ای را که در یکی از جلسات لبخند مصنوعی که همیشه بر لب شما بود به ناگاه به غضبی ترسناک تبدیل شد و با تشری جدی و معنی دار به یکی از همکلاسیها که به مانند بقیه دانشجویان حجاب عادی داشت لیکن با سوالات به قول شما جهت دار در راستای پرسش از شما در خصوص مسائل و پرونده های رسیدگی شده شما٬ از جمله روزنامه های توقیف و تعطیل شده بود،تذکر جدی دادید که حجابش را درست کند وگر نه شخصا با او برخورد خواهید کرد! شما تنها مدرسی بودید که با بادی گارد٬ آن هم از نوع مسلح٬ به دانشگاه وارد می شد و در دانشکده حقوق قانون منع ورود نیروهای مسلح را به وضوح نقض می کرد و وقتی این امر مورد اعتراض دانشجویان واقع شد ایشان تنها در جلسات بعد سلاح کمری خود را در زیر لباس مخفی نمود! و در انتهای کلاس می نشست و تمام دانشجویان را می پایید و چیزهایی یادداشت می کرد.
حال شما که در پاسخ خدمات ارزنده ی آقای جعفر سلاحی امر خطیر دفاع از یکی از مهمترین مخالفان خویش،آقای حجاریان،را به ایشان سپرده اید تا تحت نظارت و تعالیم کامل شما از ایشان دفاع گردد! امید دارم که ایشان از عهده ی این وظیفه به خوبی برآیند و بتوانند نسخه ی دفاعیات تنظیمی از سوی شما را حداقل حفظ نمایند و لازم نباشد که از رو بخوانند چه آنکه ایشان در کلاسهای درس خویش معروف بودند که علی رغم آنکه مدعی اند که بیش از سی سال سابفه ی تدریس درسی را دارند! ولی باز هم در تمام طول جلسه به مانند مجریان و گویندگان تازه کار و بی استعداد رسانه ضد ملی مطالب را از روی جزوه ی قدیمی خود به طرز ناشیانه ای روخوانی نموده و دانشجویان را مجبور به نوشتن می نمودند! و بارها اتفاق می افتاد که خطی را گم نموده و جمله ها بی معنی می شد و شخصا متوجه نمی شدند و این شد که اگر دانشجویی چندین سال پیش این درس را با ایشان گذرانده بود می توانست تمام مطلب درس را تا پایان ترم طی جزوه ای که قبلا خودش نوشته بود به دیگران بدهد و از این رو بود که حضور در کلاسهای ایشان اجباری بود و غیبت٬ نمره منفی داشت! حال تصور دادگاه آقای حجاریان را می نمایم،چه دادستانی! چه مشاور حقوقی! (آقای سلاحی عضو کانون وکلا نیست بلکه عضو مرکز مشاوران حقوقی قوه قضاییه موضوع ماده 187 قانون چهارم توسعه می باشند و از اینجا می توان تلاشهای مذبوحانه ی قوه قضاییه و مرکز مذکور را در راستای تخدیش استقلال کانون وکلا و وابستگی آن به قوه قضاییه دریافت و به اهمیت استقلال کانون وکلای دادگستری پی برد) دادگاهی بود بسیار چندش آور تر و مضحک تر از دادگاههای فرمایشی پیشین. به هر روی از این جهت متاسفم که:
* هم وطنانی چون شما و آقای صلاحی دارم.

* در رشته ای تحصیل کرده و مدرک دکتری اخذ نموده ام که در عمل و خصوصا در جریانات اخیر ثابت شده که تنها شعار است و تئوری و اشخاصی به مانند شما با اعمال خودسرانه فاصله ی بسیار زیاد٬ یا در بیان بهتر٬ تعارضی عظیم بین عمل و تئوری آن ایجاد نموده اید.
*علیرغم احساس وظیفه ی درونی مبنی بر لزوم دفاع از قربانیان جنایت های شما امکان دفاع از آنان از سوی وکلای مسلم و عالم و مبرز(به مانند آقای ریاحی)،به دلیل کارشکنی و قانون شکنی های وقیحانه ی شما امکانپذیر نیست.

*وطنی دارم که شعار عدالت طلبی حاکمانش٬ گوش ملتهای جهان را کر کرده و در عمل جنایات انجام یافته ی آنان٬ چشمان جهانیان را خیره. لیکن شادم از اینکه:

*حقوق جزای عمومی و آیین دادرسی کیفری شامل اصولی چون برائت و... را،هر چند با حضور افرادی چون شما در دستگاه قضایی متروک افتاده، با مطالعه ی کتابهای اساتیدی چون دکتر آزمایش،دکتر آشوری،دکتر کاتوزیان،دکتر نوربها ودیگر اساتید واقعی٬ به خوبی آموخته ام و می توانم آن را به نسلهای بعدی حقوقی کشور منتقل نمایم٬ چرا که می دانم ٬ در آینده ای بسیار نزدیک به کار خواهند آمد.

*ملت هوشیار ایران از حقوق مسلم خویش٬ از جمله آزادی های شرعی و قانونی مصرح در قانون اساسی٬ آگاه گشته و در راستای نیل به آنها قدمی استوار برداشته است.

* بر خلاف شما و آقای سلاحی٬ دستم به خون هیچ کسی آلوده نشده و در حد دانایی و توانایی حق کسی را ضایع ننموده ام. باشد که رستگار شوید!


رونوشت:

1- ملت شریف ایران- جهت اطلاع
2- تاریخ پر فراز و نشیب لیکن امیدبخش ایران- جهت ثبت
3- دختر خردسال آقای سعید مرتضوی- جهت اطلاع و شناخت پدر
4- آیت ا... هاشمی شاهرودی- جهت اطلاع و خجالت
5- آقای جعفر سلاحی- جهت اطلاع و دقت در به خاطر سپاری هرچه بهتر کیفرخواست(دفاعیه!) تنظیمی از سوی آقای سعید مرتضوی!

6- آقای سعید مرتضوی- جهت تاکید مجدد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد بازدیدها

جستجو در این وبلاگ

بايگانی وبلاگ