در جنگ همه ديده مي شوند. از گلوله هاي سربي تا سرداران جنگ. از سياستمداران پشت پرده تا فرماندهان عالي رتبه. از خاکريز و شيار و تنگه تا هواپيما و هم پيمانان سياسي و ديپلماتيک. اما بعد از جنگ بعضي ها اصلاً ديده نمي شوند يا کمتر ديده مي شوند. اين ناديده شدگان يا کمترديده شدگان سهمي کمتر از فرماندهان که حمله و دفاع را اداره مي کنند، ندارند. پيوندهاي عاطفي ميان اميران و سرداران با اينان فضايي مي آفريند که موضوع جنگ را متمايز مي کند. بعد از جنگ به نام خانواده شهدا خيلي ها خيلي کارها کردند. خيلي ها خيلي حرف ها زدند. خيلي ها هم به خاطر همين خيلي کارها و خيلي حرف ها به خيلي جاها رسيدند. يادم مي آيد در بحبوحه راي اعتماد به صادق محصولي وقتي حرف هاي فاطمه چهل اميراني (همسر حميد باکري) را چاپ کرديم، يکي از همين خيلي ها که خودشان را وارث تام و تمام جنگ و شهادت و رزمندگان مي داند بر ما خرده گرفت که ديگر سراغ خانواده شهدا نمي رويم. اين بار به بهانه هفته دفاع مقدس نه سراغ سرداران که پاي سخنان دو تن از ناديده شدگان جنگ نشسته ايم؛ مهدي همت فرزند سردار دلاور ايران زمين حاج محمدابراهيم همت و آسيه باکري فرزند شهيد حميد باکري. سخنان مهدي و آسيه تعديل شده است. همه آنچه را در سينه داشتند با ما هم نگفتند اما آنچه گفتند در توان محدود ما نبود. باشد آنان که شهدا را دستاويز يورش به ديگران مي کنند همين حرف ها را بشنوند شايد به خود آيند و به اين پرسش پاسخ بدهند؛ بعد از شهدا چه کرده اند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر